توصیه ها و روایات بیداری در سحر و بین الطلوعین و برکاتش رو همه اجمالا میدونیم
از اون طرف طب سنتی از خوابیدن در وقت غروب خورشید هم نهی کرده... به گمونم موجب افزایش سودا در خون بشه... الان یادم نیست روایت هم داریم در این زمینه یا نه...
غروب خورشید و طلوع فجر و آفتاب یه وجه اشتراکی دارن که هر دو برای سلامت جسم و جان انسان اهمیتی فوق العاده دارن... اون وجه اشتراک چیه؟
در هر دو وقت زمینی که ما در اون وقت روش هستیم در برزخ بین روز و شب هست... یعنی هم روز هست و هم شب... از طرفی نه روز هست و نه شب...
جمع بین دو ضد هست...
برزخ، حد واصل و فاصل بین دو چیز یا چند چیز هست...
انسان با این نوع برزخیت، سنخیتی داره... نفس ناطقه انسان برزخیست بین عوالم وجودی... یعنی جامع عوالم وجود هست...یعنی اگر عالم ماده با عالم ملکوت ارتباط داره و در این ارتباط ماده توسط ملکوت اداره میشه این حلقه ی اتصال این دو عالم به واسطه وجود نفس ناطقه انسان کامل هست...
اصلا اسم جامع حق فقط و فقط در انسان قابلیت ظهور و بروز داره... مثلا ملائکه دو اسم سبوح و قدوس حق رو تجلی میدن (در حد خودشون) (البته اسماء الله دیگری هم توسط اونها بروز داره اون دو اسم معروفاش بود) و حیوانات هم برخی اسماء الله رو دارایند مثل سمیع و بصیر (در حد خودشون)...
اما هیچ موجودی و مخلوقی به غیر انسان قابلیت تلقی اسم جامع حق رو نداره... چه اینکه قرآن هم 114 سوره هست و 114 عدد کلمه "جامع" هست...
جامع، جمع کردن بین چیزهای متکثر هست... این تکثرات ممکنه با هم تباین و تفاوت و تخالف و تضاد هم داشته باشن... نمیشه جمع بین تکثرات رو فرض کرد اما برزخ بین تکثرات رو فرض نکرد...
ملاصدرا در تعریف نفس ناطقه انسان میفرمایند: انسان موجودیست ممتد از فرش تا فوق عرش...
این ممتد بودن یکی از معانی برزخ بودن هست... یعنی انسان واصل عوالم فرشی تا فوق عرشی هست...
خلاصه اینکه نفس ناطقه انسانی با این برزخیت سحر و بین الطلوعین و غروب سنخیتی داره...
به گمونم از کتاب دمع السجوم علامه شعرانی که ترجمه کتاب نفس المهموم شیخ عباس قمی هست متن رو میخوند که امام حسین در شب دوم (بعد از رسیدن دستور یزید به والی مدینه برای گرفتن بیعت از امام یا کشتن امام) باز بر سر مزار پیامبر رفتن و نماز خواندن و تا صبح همونجا موندن و دمدمای صبح (سحر) سر را بر روی قبر مبارک گذاشتن و به خوابی سبک رفتن (که بعد خود امام به اهل منزلشون فرمودن در این خواب پیامبر را ملاقات کردن و فرمایشاتی که پیامبر به ایشان داشتن در مورد کربلا و قیامت)...
در توضیح اینکه این نحوه خواب که علامه شهرانی به خواب سبک ترجمه کردن فرمودن این حالت نه خواب هست و نه بیداری... بلکه هم خواب هست و هم بیداری... این حالت برزخیست بین خواب و بیداری... که عرفا برای این حالت اسمی گذاشتن به عنوان خلسه...
گویا در این حالت بهترین وقت دریافت حقایق و مکاشفات عرفا هست... چون خود انسان هم در یک برزخی بین خواب و بیداری قرار میگیره...
انسان را با برزخ بین عوالم سنخیتی هست... با جمع بین عوالم سنخیتی هست...
یادمه خونده بودم امام حسین در غروب تاسوعا هم روی زمین نشسته بودن و سرشون رو به شمشیر شون تکیه داده بودن طوری که راوی میگه امام داشت چرت میزد که ناگهان لشگر که به سمت خیام حرکت کرد حضرت زینب با اضطراب به سمت امام اومد که به آقا بگه دشمن داره میاد.. و آقا سرش رو بالا آورد و فرمود نگران نباش همین الان جناب رسول الله رو میدیدم که به من فرمود شما فردا افطار با من هستید...
پس این حالت امام یک حالتی هست (اینها با علم امام و ارتباط امام با غیب منافاتی نداره...) ظهور هر چیز در عالم ماده اقتضائاتی داره... امام هم اون اقتضائات رو انجام میدن... مثلا امام هم مثل همه ماها برای فرزند دار شدن باید ازدواج کنن...
اینها رو ننوشتم که بگم ما هم بریم توی برزخ بین خواب و بیداری تا چیزهایی رو مشاهده کنیم... اون که باید درک و معارف رو بده به قابلیت توجه میکنه و حکیم هست نه به ادا در آوردن من و امثال من...
نوشتم تا بگم بین انسان و اوقاتی مثل سحر و بین الطلوعین سنخیتی هست... اگر فرمودن بیدار باشید حتما حکمتی هست... و یکی از حکمت هاش همینی هست که عرض کردم... دریابیم
این روزها دلم پر از درد هست در زمینه سیاست اما ...