در معرض بمان
اما اگر چوبی رو در آتش بیاندازیم و تا کمی سوخت از آتش جداش کنیم که سرد بشه و دوباره در آتش بیاندازیمش... و این روند رو چند بار تکرار کنیم... این چوب نسبت به اون آتش های طبیعی مقاوم میشه... و دیگه نمیسوزه... و باید در آتش هایی در درجات خیلی بیشتر قرار بگیره تا واکنش نشون بده...
داستان خیلی از ماها با قرار گرفتن در جوهای خوب و معنوی و استمرار نداشتن در اون محیطها اندیشه نکردن مستمر نسبت به اون سخنان خوب همچین عواقبی داره... نسبت به نفوذ سخنان نورانی در وجودمون مقاوم میشیم... معناش همون قساوت قلب هست...
اگر سخنان خوب بشنویم و فقط حالمون رو خوب کنه اما اقدامی برای عمل کردن نکنیم به مرور دیگه سخن خوب هم حالمون رو خوب نمیکنه بلکه باورمون میشه این حرفا فقط شعاره...
و این همون قساوت قلبه...
و بدونید قسی القلب ترین انسانها در کنار معصومین و انسانهای الهی بودن... یعنی سخنان حق زیاد به گوششون رسید اما اهل عمل کردن نبودن...
این همون فرصت بزرگی هست که تهدیداتش هم بزرگه...
فرصتی که میتونه سلمان فارسی و مقداد بپرورانه اگر نسبت به تهدیدش (عمل نکردن به سخنان نورانی) هشیار نباشیم میتونه در اون فضا کسی در حد ابن ملجم هم قسی القلب بشه (خوبه در مورد اینکه هر انسان شقی ای نمیتونه معصوم رو بکشه تحقیقی بکنید... برای اینکه کسی بتونه انسان معصوم رو بکشه شقاوتی در حد اعلا لازمه... در صحرای کربلا با اونکه عمر سعد لعین خیلی شقاوت به خرج داد اما شقاوتش در حدی نبود که بتونه سر از تن امام حسین جدا کنه... اون میدان خباثت و شقاوتی به سان شمر لعین میخواست)
فضای مجازی و دنیای اطلاعات موجب شد بسیار راحت میتونیم سخنان خوب علما و عرفا رو بخونیم و از بسیاری از چیزها آگاه بشیم...
اگر هشیار نباشیم و فقط جهت خوب کردن حالمون اونها رو بخونیم و برای عمل کردن و فکر کردن به اونها دغدغه نداشته باشیم... به جایی میرسیم که دیگه خوندن اون حرفهای خوب هم حالمون رو خوب نمیکنه...
در عصری قرار داریم که باید اقتضائات و آسیب ها و فرصت هاش رو بشناسیم... تغییرات عصر ما در جزئیات ، تغییر جدی ای هست...