ناقص العقل

با لبخندی تلخ و توامان با تاسف وارد اتاقم میشه و با دست میزنه روی پیشونی اش و همراه با خنده تلخ میگه:

--: مهندس ناموسا منو از اون اتاق بیار بیرون... انداختی منو وسط سیاهچال...

میخندم و میگم:

++: برای کمالت خوبه

--: آقا من دیگه کمال الملک شدم... بس که پخته شدم دارم میسوزم... یه حرفای خاله زنکی ای با هم میزنن که دیگه دارم بالا میارم... اوه اوه اوه... واااای در مورد شوهراشون چه حرفایی میزنن!!!!... اصلا من متاهل بشم نمیذارم زنم بره توی این محیطا...

++: عزیییزم... گزینه بهتر از تو نداشتم که بذارم تو اتاقشون... از وقتی رفتی اونجا حواشی خیلی کمتر شد... تو مدیر اونجا هستی... اجازه نده خیلی پر حرفی کنن... 

--: چرا من تذکر میدم... ولی نمیشه کلا اونجا مانع حرف زدن شد...یعنی باید باشی بشنوی... داشتن در مورد وضعیت کشور تحلیل سیاسی میکردن اصلا من نمی تونستم جلوی خنده ام رو بگیرم... الحق که ناقص العقل هستن...

لبخند برادرانه ای به کم صبری و شتاب زدگیش نشون میدم و میگم

++: چند روز پیش ها توی نت با یکی در مورد ناقص العقل بودن زنها صحبت میکردم... میگفت امیرالمومنین علیه سلام توی نهج همچین فرمایشی داشتن... خیلی قبل تر ها فکر کنم خودم هم خوندم... زمان دانشجویی ام...

--: بله حضرت همچین فرمایشی دارن ولی اون فرمایشات در بحبوحه جنگ جمل و دخالت عایشه در اون جنگ هست... احتمالا منظور حضرت به اون شخص بوده...

++: نمیدونم... اما به نظرم میشه تعمیمش داد به همه خانمها... منتها نه در دریافت، بلکه در بروزات و تجلیات...

--: یعنی چی؟

++: به نظر تو حضرت فاطمه سلام الله علیه نمی تونست در خیبر رو از جا بکنه؟

--: چرا حتما میتونسته...

++: اما در مقام تجلی و بروز اون شانیت رو نداره... در مقام تجلیات بحث حدود مطرحه... حتی حجت الله علی الحجج هم که باشن در مقام تجلی باید به شانیت زن بودن خودشون توجه داشته باشن...

--: پر بیراه نیست...

++: بروز و تجلی عقلانیت در اجتماع حتما خشکی ها و تحکم های اجتماعی رو هم در پی داره... سرشت مرد به گونه ای هست گه اعمال این خشکی ها و تحکم ها مزاجش رو بهم نمیزنه... اگر قاضی باشه و حکم به اعدام یک گناهکاری بده که حتی میبینه که از عملش پشیمون شده اما ولی دم حاضر نیست ببخشه و در سال ده ها مورد اینطوری ببینه بازم مزاجش بهم نمیخوره... اما یک زن نمی تونه دز این محیطها اعتدالش رو حفظ کنه... چون اصلا برای این امور خلق نشده... کارکرد زن در مقام تجلی، بیشتر مظهریت اسم رب حق متعال هست... نمیبینی یه دختر بچه دوست داره عروسکش رو خواب کنه... بهش غذا بده... از همون بچگی دوست داره مربی باشه... مادر باشه...

--: اوه... جرات داری این حرفا رو توی جامعه امروزی بگو حالا...

++: این نقصان بیشتر در حوزه تجلیات عقلانی هست نه دریافت عقلانی... در مقام درک و دریافت که اونها یه پنج ، شش سالی زودتر از ما هم به اون ادراکات میرسن... چون ماهیتا لطیف تر هستن.. هر چه انسان لطیف تر باشه درّاک تر میشه...

--: ولی مهندس خدایی اش اینهایی که من میبینم توی دریافت هم کلا لنگ میزنن....

میخندم و میگم

++: این رو باید بری ببینی چه گناهی به درگاه خدا کردی که این مدلی هاش رو نصیب تو کرد... اما علت اینکه توی دریافت لنگ میزنن به خاطر اینه که مراجشون رو بهم زدن... ما مردها هم به همین بلا دچار میشیم اغلب...

ن. .ا
.: مهتاب :.
به قول دکتر شریعتی ماها خیلی وقتا اسیر «زن بودن»مون می‌شیم.
البته آقایون رو هم زیاد دیدم که اسیر مرد بودنشون می‌شن.

+جالبه بهتون بگم خانم‌ها هم به خاطر این که آقایون معمولا درک پایین‌تری نسبت به روابط انسانی و درک احساسات و مخصوصا زبان بدن دارن از همین واژه‌ها در موردشون استفاده می‌کنن.
هر دو طرفش باعث تاسفه.

بله... از منظر خانمها آقایون همیشه بچه هستن... و از نظر همون سنخ از آقایون، خانمها عقل کاملی ندارن...

اما هدف اسلام نه درک کلی مردهاست و نه درک جزئی خانمها...
بلکه جمع این دو درک و به جامعیت رسوندن انسان هست...
و سهل ترین شیوه و البته سخت ترین شیوه برای رسیدن به این هدف خلقت، ازدواج هست...


لوسی می
نمیدونم. 
کلا به دنبال توجیه این مسائل نیستم چون هیچ چیزی رو تغییر نمیده و چیزی از مسئولیت‌های زن و مرد کم نمیکنه. لایکلف الله نفساً الا وسعها... عجیب عدالتی در این آیه هست که تمام کم و کاستی‌‌های دو جنس نسبت به همدیگه و تمام آدم‌ها نسبت به هم رو کاملاً بی‌اهمیت میکنه.
این بحث‌ها وقتی به‌جا و مفیده که باعث شناخت هر شخص از موجودیتِ خودش بشه و او رو در سیر مسیر کمک کنه. و این پست شما چنین بود.

خب به نظر من توجیهی در کار نیست...

فقط کافیه در حوزه معرفت نفس، عمیق تر وارد شده باشیم... کسی که حقیقت نفس ناطقه انسانی رو درست بشناسه...این مسائل خیلی هم سخت نیست...
متاسفانه مسائل معرفتی و عقلی رو از نقطه درستی شروع نمیکنیم...
مثلا از اثبات خدا و توحید و امامت و این حرف ها شروع میکنیم... که خب هر چند درک اینها خیلی لازمه اما اگر در وقت و جایگاه نادرستشون وارد شناختشون بشیم هیچ وقت هیچ میزانی به دستمون نمیاد

ن. .ا
به شوخی به دوستی میگفتم:
در جهنم اسماء جلالی خدا بر جهنمی تجلی میکنه... و ما مردها مظهریت اسم جلال خدا رو داریم :))))
در پاسخم میگه:
بله... و البته اسماء جمالی خدا (مراتبی از بهشت) در ما مردها باطنی هست و اسماء جلالی، ظاهری...
و همیشه وسعت باطن بیش از ظاهرشه...

الان مدتیه دارم فکر میکنم این دوست ما به کدوم طرف حمله کرده؟... خانمها یا آقایون؟!!!

این صرفا یه شوخیه دو هم مباحث بوده... بحث رو زنونه مردونه اش نکنیم

لوسی می
اصلا مهم نیست چقدر سخته چون اصولا موضوع مهمی نیست!

متوحه ارتباط پاسخ شما و کامنتم نشدم!

به خاطر کلمه "توجیه" که استفاده کردید اون توضیحات رو دادم...

برداشتم این بود این مسئله به لحاظ علمی و عقلی هنوز براتون حل نشده...

De Sire
من هنوز متوجه مفهوم اون بخش نهج البلاغه نشدم ک برام سواله

توضیحات من هم چیزی رو براتون روشن نکرد؟

De Sire
راستش نه ... هروقت یاد اون بخش نهج البلاغه میفتم خیلی حس بدی دارم

شاید باید با ادبیات ملموس تری توضیح بدم...

اما توضیحم جای تامل داره...
شما عجله نکنید در تفسیر فرمایش حضرت امیر... یقینا اون برداشت اولیه که همه از این فرمایش میکنن برداشت درستی نیست... من شک ندارم...

پیـــچـ ـک
سلام
به اون آقا باید گفت که چرا انتظار داری هرچی تو میفهمی اونا بفهمن؟
نکنه فکر کردی هرچی اونا میفهمن تو میفهمی؟!

اگه قرار بود همه مون همه چی رو بفهمیم که دیگه نیازی به همدیگه نداشتیم. آدم باید کارکرد محور نگاه کنه. قرار نیست مردا کارکرد زنا رو داشته باشن و قرار نیست زنا کارکرد مردا رو داشته باشن. 
اونجایی که حضرت از نقصان عقل زنا گفته، کارکرد محور نگاه کرده. قرار نیست زنا در اون جایگاه عقل کاملی داشته باشن. این عیب زن نیست. اصلا مزیت زن در جایگاه زنانه اینه که جنگ طلب نباشه. منتها مردای اون زمان داشتن زنانه نگاه میکردن. کارایی مردای اون زمان در واقع توی خطبه زیر سوال رفته. مخاطب این خطبه مردایی بودن که جای خودشون رو گم کرده بودن. در جایگاه مردانه داشتن بد و ناقص عمل میکردن. وگرنه زنا که نگاه زنانه شون رو داشتن. فقط یه زن بوده که داشته توی جایگاه مردا ابراز وجود میکرده. یه سپاه مرد داشتن به حرف اون زن گوش میکردن. 

سلام علیکم

اساسا صبری که انسان خودش کسب کرده ارتباط مستقیم با عقل انسان داره...
برای همین ما نمی تونیم  کسی که صرفا خیلی میدونه (اطلاعات و مفاهیم) رو عاقل بدونیم... ممکنه کسی دریای دانایی باشه اما صبر اکتسابی اش اندک باشه اون شخص عاقل نیست... هر چند معلومات زیادی داشته باشه...

همکار من هم کم صبره... و اون مدل واکنشش یه جور سیستم دفاعی اش هست در مقابل حجم انرژی منفی و استرسی که دریافت میکنه... 
خیلی اعتراض میکنه... یه بار بهش گفتم تو خیلی استرسی هستی و این هیجانی شدن و اعتراضی شدنت واکنش دفاعی ات هست به اون استرست... و گفت همینطوره...
اون روز هم آخرش گفت: مهندس یه کم غر بزنم حالم خوب میشه...
خندیدم...

بله فرمایش شما در مورد اون خطبه کاملا درسته... یه بیان آفاقی تر از اون خطبه بود امیدوارم برای مخاطبا مفید باشه

پیـــچـ ـک
فقط اسم رب نیست. اسم خالق هم در زن تجلی کاملتری داره به نظرم. مبارک هم....
لوسی می
این موضوع اصلا برام "مسئله" نیست.
چون امام کلیت ماجرا رو دارن مطرح میکنن و هیچ کلیتی عمومیت نداره. بحث در مورد "جنس" زن و مرد و محدودیت خلقت زن نسبت به مرد هست. اما به صورت نفر به نفر، خانم آ میتونه از آقای ب عاقلتر باشه. هم در تجلی و هم در دریافت. حضرت زینب از تمام مردان دوران خودشون عاقل‌تر بودن. هم در تجلی و هم در دریافت. در نتیجه اصلا برای من مسئله‌ای وجود نداره! 


اما اگر قراره در مورد جنس زن و مرد به صورت کلی صحبت کنیم، باید ببینیم  تجلیات عقل دقیقا چیه و دریافتهای عقل دقیقا چیه... باید سرش بحث کرد..شما تجلی عقل رو در مقام قضاوت مثال زدین که با حکم دادن مزاج زن به هم میریزه، یعنی دارین استدلال میکنین که یک زن قضاوت و دریافتش از اینکه در فلان پرونده حکم عادلانه چیه، با یک مرد برابره اما در ارائه‌ی حکم این مرده که توان تحکم و ارائه حکم رو داره. درست متوجه شدم؟
اگه فرمایشتون این بوده، خب  این صحیح نیست. قضاوت و دریافتِ شخصیِ زن هم مثل مرد نیست.

این موضوع خیلی جای بحث داره و به راحتی نمیشه در مورد نظر حضرت و چراییِ این جملات قضاوت کرد. اما تو این جملات متوالیِ حضرت امیر من با قسمتِ نواقص الایمانش خیلی بیشتر مسئله دارم.. به عللی که در دو کامنتم عرض کردم این ویژگی ناقص‌العقل بودن زن برای من مسئله دغدغه‌زایی نیست. موارد مسئله‌ساز میان دو جنس در احکام فقهی و احادیث اسلامی خیلی زیادند و بسیاریشون دغدغه‌سازتر و مهمتر از این موضوعند. چون این یک ویژگی کلیه و ویژگی نمیتونه باعث سرزنش شدن شخص باشه.
برای من، کمتر بودن حد بهره‌برداریهاست که ایجاد دغدغه میکنه. 

ببینید انسان در مسیر حیات عقلانی و الهی اش در اجتماع و خانواده گاهی باید بروزات جلالی داشته باشه...

مثلا یه وزیر باید برای زیر مجموعه اش هیمنه داشته باشه... این یه باید عقلانی هست...
در خانواده برای تربیت بچه ها یه بروزات جلالی باید در کنار بروزات جمالی باشه...
اگر همیشه با بچه ها جمالی برخورد بشه بچه ها خوب تربیت نمیشن...
مخصوصا اجتماع و جاری شدن نظم و انضباط نیاز به تجلیات جلالی عقل داره...
زن ها این شانیت رو در بروز جلال ندارن... سرشتشون این نیست... برای این هدف آفریده نشدن... لذا یکی مثل حضرت زینب سلام الله اگر او یکی دو ماه میشد یکی دو سال یقین بدونید از اعتدال خارج میشدن...
نه اینکه زن نتونه اون جلال رو نشون بده... بلکه فشار زیادی متحمل میشه برای بروز اون جلال... 
این اصلا مسئله پیچیده ای نیست... 
بله زنی اگر روی خودش کار کرده باشه و عقلش رو مثل بقیه آدمایی که در سیر الیه راجعون قرار میگیرن فربه کرده باشه میتونه در مقام قضاوت تشخیص درست بده... اما اجرای اون احکام کار زن نیست...

به شخصه شدیدا با وزیر شدن خانمها و مدیر شدن در سطوح کلان خانمها مخالفم... معتقدم اینها دیگه نمی تونن زنانگی شایسته رو داشته باشن... آسیب میبینن... از اعتدال خارج میشن...

پیـــچـ ـک
مجرده. معمولا مجردا نگاهشون یه جوریه که به جهان بینیشون و دیدگاهشون اطلاق میدن. 
بارها پیش اومده همسر من وقتی با یکی از دوستای مجردش حرف زده بعدش که تموم شده گفته ازدواج کنی درست میشی. یا به من گفته مجرده که همچین نگاهی داره ازدواج کنه میفهمه هرچی فکرمیکنه درست نیست.

یه بار حتی در مورد خودش هم همینو گفت. این که نگاهش به جنس زن بعد از ازدواج خیلی تغییر کرده. به نوع رابطه با جنس زن.

دقیقا موافق این هستم که این آقا استرس زیادی در برخورد با این خانوما داره تحمل میکنه وگرنه مشغول کار خودش میشد. 

علاوه بر مجرد بودنش... شخصیت استرسی ای هم داره...

ایشون لکنت دارن و استرس موجب تشدید این لکنت هم میشه...


پیـــچـ ـک
خطاطی بلده؟ بگید خطاطی یاد بگیره. اولش سختش میشه ولی خوبه.

خطاطی که نه... ولی داره پیش خودم طراحی یاد میگیره...

استعداد و تشخیص هنریش خوبه...

یه مدت فکر کنم هیپنو تیزم کرده بود و کاملا خوب شده... اما یه اتفاق بد توی خانواده اش افتاد دوباره لکنتش برگشت

شعر رو بدون لکنت میخونه... دکلمه رو بدون لکنت میگه... صدای فوق العاده عالی و رادیویی داره برای دکلمه گفتن... بهش گفتم یه روز از صدات استفاده میکنم...

پیـــچـ ـک
به خاطر اینه که کلمات توی ذهنش سریع میان. میخواد ته جمله رو زودتر بگه. خطاطی کمک میکنه که سرعت چیده شدن کلمات توی ذهنش با زبونش تناسب بیشتری پیدا کنه. حافظه این افراد معمولا تصویریه. یعنی حرفا و جملات به شکل تصویر توی ذهنشون میاد.
خب تصویر و عکس سریعتره تا صوت. برای همین قاتی میشه...

جالب بود

اطلاعات خودش هم در این زمینه خیلی خوبه چون از کودکی درگیرش بوده... انواع راهها رو رفت برای درمانش...
بهش میگم حتما... شاید هم امتحانش کرده باشه...
اما اعتماد بنفسش عالیه...
هیچ وقت به خاطر لکنتش گوشه گیر نشده..

پیـــچـ ـک
آهنگین گفتن کلکات هم همین حالت تنظیم سرعت رو داره.
حاج امیر عباسی هم لکنت زبون دارن. برای مداحی صداشون عالیه ولی موقع حرف زدن شدیدا لکنت دارن. اگه صدای این دوستتون خوبه حتما تشویقشون کنید برای مداحی. به اعتماد به نفس و احساس ارزشمندی و البته رفع استرسشون خیلی کمک میکنه.

بله حاج امیر عباسی رو میدونستم

فوق العاده دوستدار اهل بیت هستن... حداقل ابرازشون که خیلی زیاده... اهل هیئت هم هستن... آره بهش پیشنهاد میدم...

لوسی می
این رو هم لازم دیدم عرض کنم که در حدیثی از امام علی هست که فرمودند العقل غریزه تزید بالعلم و التجارب. عقل ویژگی‌ای است که با علم و تجربه زیاد میشود. و طبیعتا امکانش برای مردان بیشتره.
و در جای دیگر فرمودند عقل بر دو نوع است، عقل طبیعی و عقل تجربه.

بعید نمی‌بینم که حضرت در این قضیه‌ی نواقص العقول عقل تجربه رو مدنظر داشته باشند. و شاید هم نه. شاید هم همان عقل ذاتی و طبیعی مدنظرشون باشه.

مقام معظم رهبری رو ببینید

همه مسئولین رو زمین مینشینن (حتی در مراسماتی که ایشون هیچ سخنرانی ای نمی کنن) ایشون روی صندلی میشینه... ممکنه کسی زیادی اخلاق مدار بشه و بگه آیا این کار عجب و غرور نمیاره؟
نه... ایشون باید جوری باشن که هیمنه و جلال داشته باشن...لازمه مدیریت و رهبری و اداره اجتماع بروزات جلالی هست...
عقل همچین حکمی میکنه... اینجا زنها نمی تونن در بروز این جلال که اقتضاء عقل هست خیلی موفق باشن...
چون سزشتشون بر این نیست...

پیـــچـ ـک
در مورد جوابتون به خانوم لوسی می توی کامتت ۱۵:۰۲ ایشون باید بگم: به نظر من زنان توی سنین چهل یا پنجاه سال این قابلیت رو دارن که ظهور جلالی داشته باشن. مدیریت های کلان یا وزارت برای این سنین که نه دچار کهولت شدن و نه لطافت زنانه زیادی لازمه مشکلی ایجاد نمیکنه. دقت کرده باشیبد حضرت زینب سلام الله علیها هم توی این سنین قرار داشتن. فقط ایشون هم نبودن. بانو حمیده همسر امام صادق علیه السلامو حکیمه خاتون خواهر امام هادی علیه السلام هم در این سنین همچین جایگاهی پیدا کرده بودن. منتها مثل حضرت زینب برای ما شناخته شده نیستن.
این زنان جوان هستن که باید از این مسائل دور باشن حتی برای دفن و تشییع جنازه و بالای سر محتضر هم گفتن حضور زن جوان کراهت داره. موقع ذبح حیوان هم. یعنی تا این حد باید مراقب روحیه لطیف و زنانه یه زن جوان بود. چون خانواده به این روحیه لطیف نیاز مبرم داره تا شخصیت افراد قوی شکل بگیره. ولی وقتی شخصیت بچه ها و افراد خانواده شکل گرفت وظایف زنانه یه زن کمرنگتر میشه.

فرمایشتون درسته

اما باز هم جلالی که یک مرد میتونه به صورت "طبیعی" جلوه بده از یک زن برنمیاد...
در مورد حضرت زینب سلام الله هم عرض کردم... ایشون معروف به عقیله بودن... اصلا در حد و اندازه من نیست در مورد عقلانیت ایشون سخن بگم اما همین حضرت هم بنا به اقتضاء واجب و ضروری همچین بروزاتی داشتن...
من عرضم اینه که جایگاه طبیعی زن با این بروزات همخوانی نداره... والا حضرت فاطمه سلام الله که جلوی کور هم رو میگرفتن به وقت ضرورت وارد مسجد میشن و برای مردم سخنرانی میکنن... چهل روز میرن در خانه انصار رو میزنن...
این فرق داره با اون سیر طبیعی...

ن. .ا
استاد بزرگواری به ما فرمودن هر جا دارید بحثی و تحلیلی میکنید اشاره بکنید که تحلیل "من" اینه، نظر "من" اینه... تا خطاهای احتمالی د نظرات شما به پای معصومین و دین و علما نوشته نشه
بنده هم هم اینجا تاکید میکنم و هم در این مطلب و هم در تمام نوشته هام برداشت و نظر و تحلیل "من" هم دخیله...
لذا دوستان خودشون عاقل هستن... و فکر میکنن...دهنده فهم کسی دیگر هست... رزق از جای دیگه میرسه...
لوسی می
اول اینکه کلیت فرمایشتون رو قبول دارم اما شما این بروز جلالی رو به نام عقل نامگذاری کردید و من با این نامگذاری مخالفم. این بروز جلالی اسمش عقل نیست که حالا بخوایم بگیم بروز جمالی به معنای نقص عقل شده!

دوم اینکه بروز جمالی زن بیشتره. درسته؟ خب حالا چه چیزی در مرد نقص داره؟ اگر کم بودن بروز جلالی با نقص عقل زن تعبیر میشه، کم بودن بروز جمالی هم باید به نقص چیزی در مرد تعبیر بشه که نمیشه و نشده!

سوم اینکه با همه اینها باز هم نمیشه ادعا کرد که دریافت عقلی زن و مرد برابره و این تفاوت فقط در تجلیاته. نمیشه این جمله رو به تجلی عقل محدود کرد. احادیث بسیاری از این دست هست از پیامبر و حضرت امیر که برای معنی کردن این حدیث و جمله باید یک شبکه مفهومی از همه‌ش ترسیم کرد و در کنار هم بهشون نگاه کرد.

واقعا ممنونم به خاطر منظم بحث کردنتون...

این مدل بحث به خاطر مهندسی خوندن شماست؟

1_ربط تجلیات جلالی با عقل
2_ میشه کمرنگ بودن بروزات جمالی مردها رو یه نقص دونست... حال اینکه جایی اشاره نشد
3_ حتی با پذیرفتن تفاوت در تجلیات، باز نمیشه ادعا کرد در دریافت تفاوتی نیست...

اینا رو منظمشون کردم شاید یه روزی در مورد هر کدومشون یه مطلبی بنویسم...

پیـــچـ ـک
اگر طبیعی بخوایم نگاه کنیم تنها وظیفه ای که هیچ وقت هیچ جا در سیره معصومین به عهده زنان گذاشته نشده و نمیشه جنگیدن هست. حتی در واقعه عاشورا هم امام سجاد علیه السلام زمانی که حضرت زینب سلام الله علیها ازشون کسب تکلیف میکنن دفاع رو در فرار تعریف میکنن نه مقابله. 
در سپاه امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف هم اومده که پنجاه زن جزو یاران اصلی ایشون هستن(همون مدیریت کلان) اما جنگ نیست این وظیفه بلکه پرستاری هست.
و اگر دقت کنید توی این خطبه هم مسئله جنگ طلبی یه زن و جنگ طلب نبودن مردای اطراف امام علی علیه السلام بوده. 

بله... ممکنه حق با شما باشه...

اصراری به دفاع از نطر خودم ندارم... منم روی نطرات همه شما فکر میکنم...
خوبیه بحث همینه دیگه... برکت داره...

لوسی می
خیلی هم عالی. 
لطف کردین. منتظر مطالبتون هستم.

به نظرم باید بگم که در نوشتن اون مطالب تقیدی ندارم... 

منتظر نباشید تا من مدیون نشم...
البته خودم فکر میکنم پاسخ دو تا شون واقعا روشنه... اما خب...
نمیدونم چرا تمایلم به ادامه بحث خشکید...
این هم از ضعف های منه...

مرتضا دِ
سلام سال نو مبارک :)
دوستت اسمش جمال بود آخرش یا کمال؟!!

سلام

سال نو شما هم مبارک
این شوخی نیست برادر، طعنه و تمسخره...
نکن این کارها رو...

میتونستی مثل بقیه نظرت رو بگی... بهتر بود

مرتضا دِ
نظر من در این جمع علمانی خریداری نداره :)
+ بعدشم آخه ناقص العقل بودن زن هم شد موضوع؟!
یعنی شما معتقدین بانوان ناقص عقل هستند. حالا بحث می‌کنید که چرا ناقصن؟
+ نمیفهمم
زن ها هم بندگان خدا هستند. بذارید کارشون رو بکنند. اگر راست میگی یکی از خودشون رو بذار برای مدیریت شون. نه یه پسر مجرد رو.

اینم از ورود ما به بحث علمانی :)

مرتضی چرا صراطت رو مشخص نمیکنی؟

وقتی تحلیلها و تفکرات خودم رو میگم ، میگی منبعت کو... گویا کاری به عقل و تحلیل من نداری... و فقط با یه منبعی کذایی آروم میگیری...
وقتی از یک منبع دارم حرفی رو نقل میکنم اون هم از یک صاحب عصمت... و تحلیلم رو میگم... میگی "واقعا شما این حرف رو قبول دارید؟!!!"
ماذا فازا!!!
what the FAZ?
به نظرت با تحلیلی که از فرمایش حضرت امیر علیه سلام داشتم قبول داشتم ناقص العقل بودن خانمها رو؟!!!
اصلا خوندی مطلبم رو؟

پیـــچـ ـک
من اینجا در مورد مدیریت این خانومها با آقای مرتضا دِ موافقم راستش.
به نظرم یکی از خود اون خانوما بهتر از یه آقای مجرد هست مگه این که محدودیت خاصی وجود داشته باشه.

راستش مدیریت خودشون بر خودشون هم امتحان شده... فقط گیس کشی نکردن... هر روز یه داستان داشتم...

تا جایی که داد خانمم هم در اومده بود و داشت اصرار میکرد از اون شرکت بیام بیرون...
احساس امنیت نمیکرد از دست اینها...
ولش کنید اونها رو...
اونها ابتلاء من هستن... کفاره گناهان من هستن...
نمیدونم... شاید هم من کفاره گناهان اونها هستم
اون پسری که مدیر اونجا شده همچین بی حق هم نمیگه... سخته اونجا بودن...
اما چاره دیگری فعلا ندارم 

مرتضا دِ
عامو ول کن این صحبتها رو
همش مغالطه بود.

میگما؛ مدیر نمیخوایید؟ 
اگه ایشون خسته شده

با ادبیات تو این مطلب من این میشه:

صاحب عصمت در یک مسئله اجتماعی سخنرانی فرمودن و اشاره کردن زنان ناقص العقل هستن
ما دو راه داریم:
یا بزنیم زیر صحت این فرمایش حضرت و بگیم جزو تحریفات هست
یا بپذیریم فرمایش ایشونه

اگر جزو تحریفات بود که هیچ
اگر پذیرفتیم فرمایش ایشونه یا باید بگیم طبق ظاهر فرمایش عقل زنان ناقصه که به تعبیر امروزیش میشه: "خُل"
که فکر کنم شما این معنا به ذهنت متبادر شده که اعتراضی گفتی " مگه شما قبول دارید زنها ناقص العقل هستن که..."
 یا باید بررسی کنیم ببینیم منطور حضرت چی بوده...
ما طبق معرفت نفس انسانی زنها رو خُل نمیدونیم و لذا دنبال فهم فرمایش حضرت بودیم که اون مطلب رو نوشتیم

که خب بیشتر ادامه نمیدم...
چون از نطر جنابعالی مغلطه بود...

البته اگر خودت نگفته بوذی که" دروس دانشگاهیت رو خوب نمی خوندی" "یعنی دانشجوی درسخونی نبودی"
به خاطر کلمه "مغالطه" 5 برابر این برات توضیح میدادم که توجیه بشی
اما الان دوستانه باهات حساب کردم و فقط همینقدر توضیح دادم که خودت روی معنای فرمایش حضرت فکر کنی...
کلمه "مغالطه" ات رو جدی نگرفتم...

طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان