خطِ قرمزِ ناس

این وقت شب بیشتر دلم میخواد عارفانه و عاشقانه بنویسم تا اینکه یه سری مباحثی رو مطرح کنم که به ظاهر خشک و صرفا محاسباتی جلوه کنه... اما... برای من همین هم کاری عاشقانه هست...

بذارید بی مقدمه برم سراغ اصل مطلب... دین برای هدایت تمام اقشار اجتماع اومده... از اون کارگز عامی و بی سواد گرفته تا اون آیت الله و مرجع تقلید... به حساب دانشگاهی ما گستره ناس شاید محدودتر از حد واقعی اش باشه اما به حساب قرآنی یقینا این گستره وسیع تر هست... گاهی اساتید دانشگاه و برخی حوزوی ها و دانشگاهی ها و گاهی تریبون دارها و صاحبان نفوذ و کلام هم در همین گستره جای میگیرن که به حساب دانشگاهی ما شاید لفط فرهیخته و دانشمند هم بگیرن...

سخن در این بود که ناس هم باید به طوع و رغبت برسن برای حکومت امام معصوم... یعنی میلشون بیاد به این سمت که امام بخوان... به حقیقت...

باز هم تاکید میکنم گستره ناس واقعا وسیع هست... من که خودم رو در این گستره میدونم...

قبلش یه اصلی رو بیان کنم... هر انسانی برای خودش خط قرمزهایی داره... خط قرمز هاش که زیر پا گذاشته بشه و حریمش شکسته بشه قیام خواهد کرد... این یه اصل کلی هست... مثلا خط قرمز جوانان مومن در زمان جنگ حکم ولایت و حضرت امام بود... امام فرمودن برید به مناطق جنگی ، قیام کردن و رفتن... جان هم دادن...

خط قرمز هر انسانی که در صورت شکسته شدن موجب قیامش میشه ریشه در حب و بغض هاش داره... نه تئوری هاش... نه دانسته هاش...

خط قرمز ناس کجاست؟...

بذارید باز بحث رو پرورش بدم... اگر در جامعه روزه خواری علنی بشه... ناس با خودشون میگن هر چند کار درستی نیست اما اون شخص روزه خوار بدونه و خدا...

اگر بی حجابی مرسوم بشه... ناس میگن آخ، آخ ، آخ... (تازه اون مذهبی هاشون) اما خب ما تحمل میکنیم... خیلی از حدود الهی اگر هتک بشه ناس قیام نخواهد کرد... اما اگر دست بذارید روی دنیای ناس... بدونید دارید با عنصر حساسی بازی میکنید... مثلا اگر خونه مردم رو از دستشون بگیرید و بگید حالا بفرما برو اجاره نشین بشو... ممکنه در دفاع از حق خودش خونت رو هم بریزه...

خط قرمز ناس ، دنیا هست... دنیای ناس رو در خطر بندازی وارد خط قرمزش شدی... عن قریب قیام خواهد کرد...

قالب انقلابهای جهان ما ریشه در همین داره... از دنیاشون چیزی نمونده بود... مثلا همین غرب هم همین الان در همچین وضعیتی هست... تکنولوژی رو دارن... رفاه نسبی رو دارن... اما خانواده رو از دست دادن... لذا در همین زندگی دنیایی شون آرامش ندارن...

و ناس در طول تاریخ بارها و بارها به خاطر به خطر افتادن دنیاشون قیام کردن... اما نتیجه روشنی نگرفتن... چرا؟

چون نمیدونستن همین دنیاشون رو باید چجوری تامین کنن... با کدوم سیستم حکومتی... هر بار از چاله ای بیرون اومدن و به چاهی دیگه افتادن...



بله دنیا خط قرمز ناس هست... یعنی ریشه در تمایلات ناس داره... ناس وجهشون به سمت دنیاست...
حاکم صالح بر همین مرکب سوار میشه و تمایلاتشون رو به اعتدال میرسونه... چون میدونه خواستن دنیا چیز بدی نیست... اما اعتدال داشتن در این خواسته مهمه... حاکم صالح جامعه رو رهنمون میشه به این سمت که دنیا رو باید چجوری بخوان تا دنیا ذلیلشون باشه نه اینکه اونها ذلیل دنیا بشن... یعنی دنیاخواهی رو به مردم یاد میده... مگه جسم مرکب روح ما نیست؟ جسم بد هست؟
دنیا هم مرکب آخرت ما هست... پس بد نیست منتها باید یاد گرفت چطور مرکب رو رام کرد...


خب حالا حاکم صالح چطور دنیا خواهی درست رو یاد مردم میده؟...
ربطش با مطلب نعمت و نقمت  چیه؟
ربطش با عصر ما که هر روز داره به سمت بلوغ ارتباطی و رسانه ای پیش میره چیه؟...
اینها سوالاتی هست که اصراری ندارم خودم بهش جواب بدم... پس از این مرحله عبور میکنم و میرم سراغ نتیجه


یکی از راهکارهایی که موجب میشه ناس بتونن به دنیاشون هم برسن مسئله سبک زندگی هست سبک زندگی هم برای مومن لازمه و هم برای ناس... که باز تفکر در این باب رو به عهده دغدغه داران میذارم...
ناس در حکومتی که حاکمی صالح و اهل ولایت سردمدارش باشه بر اساس تجربه به این نتیجه خواهد رسید که اگر دنیا میخواد باید بره به سمت کسی که صاحب دنیا و آخرته...
به تجربه... همون عقل حداقلی... همون عقل کورسو کنان... همون عقلی که حضرت امیر المومنین علیه سلام فرمودن اگر کسی این عقل رو زیر پا بذاره شقی هست... و یقین داشته باشید اکثریت اجتماع شقی نیستن... فقط ناس هستن... اما اشقیا هم کم نیستن در بین ناس...


از اول قصد نداشتم این مطلب رو کامل باز کنم... خواستن تلگنری به افکار بزنم... که بدونن آینده روشنی در پیش هست... 
این نابسامانی های اقتصادی و این ناتوانی بسیاری از مسئولین در تامین معیشت مردم در طی چند سال آینده جامعه رو به سمتی پیش خواهد برد که موجب بیداری هایی خواهد شد... فقط مومنین در این بحبوحه نقش تعیین کننده ای دارن... مومنین در آینده ای نه چندان دور حجت های الهی خواهند شد برای ناس... حجت هایی که ناس با دیدن اونها راه درست رو پیدا خواهند کرد...
و تمام این حرفها در عمل اتفاق خواهد افتاد نه در حرف و شعار... مومنینی که در مسیر جریان عظیم رودخانه شنا میکنن... مومنینی که زندگی شون رو بر اساس فرمایشات ولی خودشون تنطیم میکنن...


راستی این رو هم بگم که امروز وهابیت هم به این نتیجه رسید که با معصومین ما نمیتونن بجنگن... و اصلا ضرورتی هم نداره بجنگن... اونها نقطه ثقل رو یافتن (همیشه احمق ها دیرتر میفهمن لذا اونها بعد از 40 سال یافتن کجا رو باید بزنن) حلقه اتصال امت با امامت رو خواهند زد... لذا میبینیم که احتراماتشون به ائمه ما در رسانه هاشون زیاد شده... 
و در آینده احترامات بیشتری هم خواهیم دید... گریبان ها چاک خواهند کرد در اظهار ارادت به معصومین ما...

ن. .ا
پیـــچـ ـک
سلام
خیلی مطلبتون برام جالب بود. یه سری چیزای جدیدی برام داشت که خوشحالم کرد.
من جدیدا این جور چیزا میخونم اشکم در میاد! 
اما در مورد قیام در مقابل شکسته شدن خط قرمز ها باید یه نکته ای رو عرض کنم. البته به نظرم فقط توضیح لفظ قیامه.
بعضی اوقات قیام الزاما واکنش نشون دادن در مقابل فرد خاطی نیست. بلکه تلاش برای کمرنگ کردن صدمه ایه که به اون حریم شکسته شده، خورده. مثلا در مورد مصرف گرایی و اسراف. لزومی نداره ما بافردی که اهل اسرافه بحث کنیم. یا طردش کنیم. شاید همین که مراقب باشیم ما مصرف گرا نشیم، و این روش هایی رو که به وسیله اون از اسراف و مصرف گرایی دوری میکنیم رو تبلیغ کنیم، خودش بهترین قیام باشه. همین مسئله ای که آقای پناهیان گفتنگاگه میخوایم بدبهای جامعه خوب بشن، باید خوب ها خوب تر بشن.
  نظرم خانوم ها در مورد مسئله سبک زندگی خیلی میتونن خوب، به قول شما، قیام کنن. چون هم جزئی نگر تر هستن و هم خیلی ممکنه تحت تاثیر القائات و دنیا قرار بگیرن. اگه یه خانوم بتونه این روشی رو که گفتم توی همه مسائل زندگیش حالا هرچیزی، حجاب، مصرف بهینه، تربیت فرزند یا هرچیز دیگه ای پیاده کنه، واقعا جهاد کرده. یعنی با این فیلتر به همه دغدغه هاش نگاه کنه.
حالا گفتم خانوم ها منظورم این نبود که آقایون کاره ای نیستن. خواستم جای خودمو پیدا کنم.

سلام علیکم

بله منظور از قیام ، قیام کردن نفس هست...
مثال بخوام بزنم باید شخص مجردی رو مثال بزنم که الگو هاش رو برای تاهل از فیلمهای هدفمند هالیوودی گرفته و در ذهنش یک رویا پردازی هایی کرده و عمری با رویا های ذهنیش برنامه ریزی میکرد اما وقتی ازدواج میکنه اگر عاقل باشه در همون ماههای اول میفهمه اون الگوهایی که فیلمها ارائه میکردن قابل اجرا نیست و صرفا رویا پردازی فیلمنامه نویس بوده و البته اگر عاقل نباشه ممکنه سالها در افسردگی و حس شکست فروو بره...
اما اگر عزم حرکت کنه دیگه نمیره سراغ الگوهایی که فیلمها بهش تزریق کردن...
بر اساس واقعیات مهره هاش رو میچینه...
این چیدن مهره ها بر اساس واقعیات همون قیام نفس هست...
چون فهمیده باطل بر اساس واقعیت پیش نمیره بلکه جریانی هست خلاف واقعیت و لذا به زودی زهوق بودنش آشکار میشه...
تمام هدف حاکم اسلامی اینه که ناس رو با واقعییات روبرو کنه... درک کنن واقعییات رو... 
یه وقتی رهبری در مورد تفاوت تبلیغ و پروپاگاندا فرمایشاتی داشتن... و فرمودن سیاستمدارن غیر الهی بر اساس پروپاگاندا مردم رو با خودشون همسو میکنن... اما حکومت اسلامی حق نداره پروپاگاندا کنه... ما باید تبلیغ کنیم...
واقعیت رو بر درک مردم برسونیم...
شیطان به این خاطر ضعیفه که بر اساس واقعیت پیش نمیره... کارش تزلزل و اغواگری هست... لذا دستش زود رو میشه...
مثلا برای همون رفاه مادی باید دنبال "برکت" بود... نه دنبال سود و افزایش کمی حقوق...
برکت واقعی هست... و سود و افزایش کمی پول برای ایجاد رفاه اغواگری شیطان...
هدف اینه که مردم از درون تلگر بخورن و نفسشون قیام کنه... بیابن همین دنیا رو هم باید بر اساس واقعیات بدست بیارن... حاکم اونها رو به درک واقعیت میرسونه...

الان حتی صهیونیست ها هم برای اینکه یه سری از مسائل دنیوی رو داشته باشن در احادیث و روایات ما غور میکنن... چون میدونن کجا باید دنبال واقعییات بگردن...
مثلا دستورالعملی که برای رسیدن به آب در چاهها دارن و اینکه اون چاه تا مدت زمان زیادی آب بده کاملا بر اساس دستورات اسلامی عمل میکنن...

در مورد پاراگراف دوم هم با شما موافقم... قبلا عرض کردم خانه محل سکونت خانواده هست و زن رکن سکینت اون خانه هست...مسئولیت های مرد تماما برای اینه که زن بتونه در جایگاه خودش قرار بگیره... مرد در نشر سکینت در منزل یک کمک کننده و حمایت کننده هست... نشر دهنده اصلی زن هست...
یعنی کار نهایی با زن هست...

مرتضا دِ
وظیفه عقل این است که انسانها را تعالی ببخشد.
عقل انسان را به مقام توحید میرساند؛
عقل انسان را به سبْک زندگی اسلامی میرساند؛
عقل ارتباطات مادّی زندگی دنیا را تنظیم میکند؛

همه‌ی اینها کار عقل است.

همه اینها کار عقل هست... قبول...

اما اول عقل باید آزاد بشه...
تعلقات،حجاب عقل هستن...
اینکه عقل ذاتا میل به توحید داره که حرفی درش نیست... هر انسان عاقلی این رو میفهمه...
اما با تمایلات و تعلقات چه باید کرد که نور عقل رو میگیره و عقل رو ماموم وهم و خیال میکنه...

برای این چه تدبیر اندیشیدی استاد؟

مرتضا دِ
هوم آزادی عقل خیلی مهمه
خیلی :)

بنظر میرسه راهش راه سقراط باشه. طرح سوال برای مردم و درگیر کردن ذهن ها. از محسوس به معقول رسیدن و آنگاه معقول را در محسوس پیاده کردن !!

بازم بهم بگی استاد از این حرفا میزنما :))

کار فیلسوف الهی باز کردن گره های فکری انسانهاست

اما کار یک مصلح اجتماعی علاوه بر آگاهی بخشی تدبیر کردن برای اصلاح تمایلات افراد هست...
دومی دشمن براانگیزه... 
نیاز به حکومت و قدرت داره...
شر توش خوابیده برادر من

استاد: این راه سقراط برای آگاه کردن ذهن هاست... کافی نیست برادر
راهش برهان هست... منتها نه برهان صرفا نظری... برهان عملی لازم هست...
مخاطب برهان عملی فقط ذهن انسانها نیست... بلکه با تمایلات و حب و بغض های انسانها هم روبرو میشه...
و این آغار هر خیر و شری هست...
استاد

مرتضا دِ
دیگه هر کس باید در حد توان خودش موثر باشه

استاد این که درسته...

چرا بدیهیات رو اینجا مطرح میکنی؟
سوال اینجاست که گره اصلی کار کجاست؟
میدونی همین نشانه رفتن تمایلات افراد نیاز به بحث های گوناگون داره؟
از سیاست گرفته تا صدا و سیما و تریبون ها و انتخابها و مسئولان و ...
کلا بحث سیاسی میشه...
بعد ورود در این وادی میدونی چقدر کار سختیه؟

مرتضا دِ
چون که فقط در حد بدیهیات سواد دارم :)

جدی؟

یعنی میتونی "وجود" رو که از ابده بدیهیات هست تصور کنی و برامون بازش کنی؟
راستش من این ابده بدیهیات رو از همون روز اول تصدیقش کردم اما هنوز نتونستم در مقام تصور و تحلیل به جایی برسم...
دست ما رو بگیر استاد

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان