دو سوال
راستش ذو تا سوال در ماههای اخیر برای من خیلی برکت داشت...
گفتم برای شما هم مطرحش کنم... روش فکر بفرمایید... یقینا در وهله اول جوابهایی به ذهن هر کسی میرسه... اما خب باز هم فکر بفرمایید...
سوال اول:
ائمه معصومین ما با دستان مبارکشون به غیر از یکی دو مورد کتابی رو کتابت نفرمودن... گویا حضرت امیر علیه سلام قرآن رو با دستان مبارکشون کتابت فرمودن... و همینطور حضرتشون صحیفه فاطمی رو نوشتن... و گویا یک کتاب دیگری هست به اسم جفر ابیض و جفر احمر که فقط در دستان خودشان باقی ماند... از این سه کتابی که کتابت فرمودن، دو تاش که اصلا قرار نبود به دست امت برسه و اون قرآن هم که بنا بود برسه، غاصبین مانع شدن...
سوال من اینه... چرا معصومین ما کتابی برای امت تالیف نکردن؟... در حالی که شاگرد بسیاری تربیت کردن و علم رو به شاگردان میگفتن... اما همون علم رو خودشون مکتوب نمی کردن تا به دست نسل های بعدی رسه... چرا؟
سوال دوم:
در اون توقیع رجوع به رواة حدیث در زمان غیبت... وقتی اسحاق بن یعقوب از تکلیف شیعیان در زمان غیبت پرسیدن حضرت بقیة الله (عج) فرمودن : رجوع کنید به رواة احادیث ما... و رواة احادیث رو بر شیعیان حجت، دونستن...
سوال اینه که چرا نفرمودن رجوع کنید به احادیث ما؟... بلکه تاکید بر رواة داشتن...
متوجه ربط این دو سوال شدید؟
و حتما هم متوجه هستید که رواة طبیعتا معصوم نیستن...
سخت نشد قضیه؟...
نمیدونستن قضیه سخت میشه؟... نمیدونستن امت ممکنه دچار تفرقه بشن سوء استفاده گران ممکنه سوء استفاده کنن؟
مثلا سید صادق شیرازی هم ممکنه ادعای راوی بودن بکنه... و خب ایشون کم هم مقلد نداره... حتما رفتید اربعین و دیدید بین نجف تا کربلا چقدر تصویر این مرجع تقلید مشاهده میشه...
قبول کنید قضیه سخت میشه...
خب وقتی حجت هستن بر ما... واجب الاطاعه هم میشن؟... دوستشون هم داشته باشیم؟... چقدر دوستشون داشته باشیم؟
چقدر بهشون اعتماد کنیم؟... پس عقل خودمون چی میشه؟... اگه اشتباه کنن چی؟... از کجا بفهمیم واقعا کیا رواة حدیث هستن در هر عصری؟
قبول کنید قضیه سخته از یه جهاتی...
روی اون دو تا سوال فکر کنیم...