اثر اجتماعی عمل صالح

با آقا مهدی نشسته بودیم و فیلم ارمغان تاریکی رو میدیدیم

من فقط چند قسمت از این فیلم رو دیده بودم و در جریان کلی ماجراش بودم: (ممکنه روایتم از فیلم دقیق نباشه چون خیلی کلی در ذهنم هست)

اون پسر شخصیت اصلی فیلم از فعالان سازمان مجاهدین خلق بود اما عاشق دختری خارج از سازمان میشه... از قضا دختری در درون سازمان هم به این پسر علاقه مند بود... اما این پسر میره پی اون دختر که با سازمان نبود...

علاقه ی پسر، به نفع سازمان نبود و با اسید ریختن روی صورت اون دختر می خواستن پسر رو از اون علاقه منصرف کنن... دختر وقتی چهره اش رو از دست داد گفت نمی خواد اون پسر دیگه ببیندش... پسر هم توی یه سانحه ساختگی خودش رو به کوری میزنه یعنی وانمود میکنه که کور شده... تا اون دختر رو از دست نده... خلاصه با اون دختر ازدواج میکنه... سالها میگذره در یک اتفاقی اون دختر درون سازمان که به این پسر علاقه داشته متوجه میشه اون پسر این همه سال بینا بوده و وانمود میکرد که کور شده...

حالی که اون دختر سازمان در این سکانس داشته (وقتی فهمید این پسر کور نشده و وانمود به کوری کرد در تمام این سالها، تا اون خانم رو از دست نده) خیلی حال تلخی بود... به وضوح مشخص بود که احساس شکستی که بعد از متوجه شدن این قضیه داشت بیشتر و سنگین تر از احساس شکست سالها پیشش بود که فهمید این پسر به دختری دیگه علاقه منده...



بعد از دیدن این سکانس آقا مهدی گفت:
میبینی آقا ن. .ا ؟!!... وقتی پای یک باور هزینه بدی... ثبات قدم داشته باشی... سختی هاش رو به جان بخری و به حقیقت بهش عامل باشی... وجودت میشه منشاء اثر... لازم نیست خیلی حرف بزنی تا طرفت رو متقاعد کنی...
شاید اگر چند سال پیش این پسر میخواست عشق رو برای این دختر سازمان تعریف کنه راه بجایی نمیبرد... اما الان وقتی این دختر عملکرد این مرد رو در باورش دیده حداقلش اینه که در قلبش راه این مرد رو تصدیق میکنه... شاید نتونه تحلیل کنه اما تصدیقش میکنه...

ما اگر در اه عقایدمون خودمون اهل عمل کردن باشیم، اهل ثبات قدم باشیم... اهل هزینه دادن باشیم... به مرور زمان منشاء اثر میشیم... کاری که خدا میکنه اینه که تصدیق دیگران رو نسبت به ما تقویت میکنه... 
یعنی تصدیقشون رو بر تصوراتشون و تحلیلهاشون و ذهنیاتشون امامت میده... در حالی که اگر شما بالاترین قدرت علمی رو هم داشته باشی اول باید در مقام تصور و تحلیل ، ذهن مخاطبت رو اقناع کنی بعد تازه وقتی ذهنش قانع شد معلوم نیست اون بتونه اون حکم رو به قلب خودش راه بده و تصدیقش بکنه یا نه...
اما اگر برای خدا خودمون رو هزینه بکنیم خدا دلها رو به سمت ما متمایل میکنه یعنی تصدیقشون رو بر تصوراتشون و تحلیلهاشون امامت میده...
یعنی بدون اینکه بفهمن چرا، تاییدت میکنن و این تایید قدرت درکشون رو میبره بالا و در مقام تحلیل و تصور هم توفیقات بیشتری پیدا میکنن... درست مثل مواجهه با خود خدا در فلسفه... شما وجود حق رو از ابتدا بدون اینکه بتونی تصور کنی ، تصدیق میکنی...

عمل به عقیده و ثبات قدم در راه حق و هزینه دادن در راه حق همچین اثر اجتماعی داره... اثر شخصیش رو که دیگه خودت میدونی...
ن. .ا
.: مهتاب :.
انقدر موافقم که ترجیح می‌دم چیزی نگم کلا...
یک مرد!
با اینکه کاملا موافقم ولی به حرف آسونه ها... عمل کردن خیلی سخته

تصور کن برای تصدیق یه جمعی مجبور باشی خودت رو سالها نا بینا جلوه بدی، و امثال این؛
 مرد میدون میخواد، به این سادگی ها نیست.

یعنی سر انگشت هات رو باید ماچ کرد به خاطر تایپ این نظر عاقلانه ات...

قبول دارم برادر... خیلی سخته، مال یه دقیقه اش هست... اما شدنیه...
صبر بسیاری میخواد...
پس بدون داداش من کسی که حق رو بدونه اما صبر نداشته باشه داره توی زمین باطل بازی میکنه...

که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها

مردی بنام شقایق ...
سلام

خو چه کاریه؟
چرا مردم همیشه میرن سراغ کارهای سخت؟!

خب هر دوتاشون رو میگرفت دیگه!

سلام دکتر شقایق


شاید فهمیده بود میزان سختی یه زن گرفتن با دو زن گرفتن تفاوتی نداره اما شخصی در شرایط ایشون با سختی های یک زن به رشدی میرسید که با سختی های دو زن اون رشد رو هم دریافت نمیکرد

یعنی یه حساب کتاب کرده دیده سختی ای که در گرفتن دوتاشون هست به صرفه نیست...

آقا ما رو وارد بحث در این وادی ها نکن... تا یه جایی میتونم تعابیر عارفانه بکنم... گفته باشم...

مردی بنام شقایق ...
آخه نوکرتم ازدواج رشدش کجا بود؟! :)))))


+
اتفاقا از نظر عرفانی من گفتم
اون دختر دومی رو هم اگه میگرفت هم باعث میشد دل اون هم نشکنه و به آرزوش برسه (تا توانی دلی به دست آور) 
هم اون دومیه میشد عصای دست اولی و تو کاراش کمکش میکرد و از تنهایی درش میاورد دیگه (کمک به خلق)

خلاصه از هر طرف و هر زاویه ای نگاه کنی سود داشت :)))

++
قرصامم میخورما
ول یاز وقتی تحریما شدید شده دیگه دارو اصلی گیر نمیاد :)))
این دارو داخلیا هم اثرش در همین حده ^_^

چرا دیگه... رشد که داره...

الان هر کدوم از دوستای ما ازدواج میکنن به یه سال نمی رسه شکم میارن...
شکم هم که اعتبار یه بازاری هست...
بعد چون معتبر میشن کاسبی شون میگیره...
بعد...
خلاصه خیلی خوبه دکتر جان... اگه اینا رشد نیست پس رشد چیه؟
زاویه نگاهت رو عوض کن داداچ

قرص؟
مشکل از قرص ها نیست مشکل از ساقی هست احتمالا... دوستان ما در زمینه ساقی اطلاعات تخصصی دارن...
مثلا همکار من همیشه توصیه میکنه از موتوری جنس نگیرم

پیـــچـ ـک
سلام 
تصدیق میکنن اما هزینه ش رو نمیتونن بدن. 

سلام علیکم

مهمترین حسن تصدیق، جهت عوض کردن قلب اشخاص هست...
بقیه تغییرات به مرور اتفاق می افته...
جهت عوض کردن وجه آدما سخت ترین کار در هدایت هست...

مردی بنام شقایق ...
حاجی زاویه نگاهم رو کلا عوض کردی
الان تازه فهمیدم این ازدواج چه نعمتی بوده و من خبر نداشتم

اصن حالا که اینجوری هر سال ازدواج میکنم که رشدم بیشتر شه :))


+
اتفاقا بهترین جنسو موتوریا دارن. کاملا ارگانیکه :)
به همکارتون بفرمایید عزیز دل هر گردی گردو نیست. هر ساقی موتوری ای هم ساقی موتوری دست سبک نیس :)
باید به نوع موتور و نحوه نشستن روی آن دقت فراوان شود :))

آقا شما بیا یه نشست تخصصی با همکارامون با موضوع ساقی شناسی تشکیل بدیم...

حالا هی برو مناظرات هسته ای بذار...
ما اگر ساقی های این سیاسیون رو شناسایی کرده بودیم و روش کار میکردیم انصافا الان وضع مون این بود؟
نه ... بالا غیرتا...
غفلت ها زیاده دکتر جان...
اصل رو ول کردیم چسبیدیم به فرع
بعد طرف رفته جنس ساقیش رو عوض کرد میبینه ابرها با جنگل و کویر حرف میزنن...
ما کجای کاریم حاجی

رئوف ..
اندر موافقت با این بحث همین بس که فی الحال تصدیقم بر تصوراتم نسبت به شخص شما امامت داده شده است...

بنده اعتراف میکنم که در بحث با اهل ادب یه لذتی هست که در مابقی نیست...

از حسن ظن شما انرژی مثبت گرفتیم برادر

پیـــچـ ـک
میخوام این حرفاتون رو ربط بدم به همون پست آزاد کردن عقول دفن شده...
ربط داره دیگه؟

میخوام ببینم الان رهبری چه چیزی رو دارن به ما نشون میدن که ما باید تصدیق کنیم. 
تصدیق امثال ما با عملمونه...

راستش این نظر رو نپسندیدم...

برداشتم این بود که سرتون شلوغه و میخواید زود به نتیجه برسید...
یه عدم طمانینه مشاهده میشه... شاید من اشتباه میکنم البته


مستقیما به بحث در مورد رهبری مرتبط نیست...
در مورد رهبری در همون خط قرمز ناس حرفام رو گفتم...
مدیریت میکنن... تبیین میکنن... و عواملی معدی هم در کار هست مثل عملکرد مومنین... مثل رسانه و بلوغ قهری رسانه ای در آینده...
مردم می یابن که برای بدست آوردن دنیاشون هم به اهل آخرت رو بیارن...
مجموع عوامل باور قلبی مردم رو به اینجا میررسونه که باید برای دنیا و آخرتشون مومنین رو بر سر کار بیارن

پیـــچـ ـک
نه از پست قبل دارم فکر میکنم...
زود؟! 
وقتی توی جوابم گفتید دور و بر رهبری این جور افراد زیادن... الانم گفتید جهت عوض کردن قلب... کلا ذهنم سمت اون پسته. فکر میکردم رها کردید اون بحث رو(فکر کردید الان وقتش نیست که بهش بپردازید) دیروزبا اون جمله تون دوباره حواسم رفت پیشش. 


بعدشم تصدیقی که در عمل بروز داده نشه، به نظرم کامل و گویا نیست. همه چیز عمل ماست. شده یه چیز...یه کار... هر چه قدر که در توانمونه. وقتی جهت قلب عوض شد و فهمیدم حق اینه باید برای پیاده شدنش تلاش کنم دیگه.

میخوام جای خودمو پیدا کنم. حس میکنم توی جایی که الان هستم تثبیت شدم. یه قدم بالاتر رو میخوام. توی شروع افت و خیز خواهم داوشت اما نمیشه که تا آخر همین بمونم.
جای خودمو میخوام. باید ببینم هزینه جایگاه جدید چیه؟ از کجا باید پرداختش کنم...
متوجه حرفام هستید؟ 

اینها پازل هایی هستنکه باید به هم وصل بشن...

رهبری در مقام هدایت و مدیریت ولایی سازوکار خودشون رو دارن... ما هم باید سبک زندگی خودمون رو بچینیم...
این مطالب آخر بیشتر به حالات و رفتارهای ما در مقابل وقایع زندگیمون برمیگرده...
باید برامون روشن بشه تفاوت کسی که میچشه با کسی که فقط میفهمه در زندگی خانوادگی و اجتماعی شون چیه؟

مردی بنام شقایق ...
حاجی جان اونا ساقیشون خارجیه که اینجورین (مثلا جیسون رضائیان و نظار و جان کری و...)
اونا جنس ناب میزنن که میتونن با ابرا و اینا حرف بزنن

ما در حد همین هوشنگ سگ پز میتونیم تحلیل کنیم.
ولی خب در هر حال در خدمت هستیم.

آقا جمشید بسم الله رو هم امتحان کن...

میگن کارش درسته...

لوسی می
البته فیلم این نبوده ها، ولی تحلیل جالب و مرتبط و صحیحی بود.
اون پسر به اون دختر خارج سازمان دلبسته نشده بود. برای جدا کردن راهش از سازمان و برای جبران اشتباهش اینقدر هزینه داد و از اعماق وجود میخواست گذشته‌ش رو جبران کنه. در حقیقت باوری که به خاطرش هزینه داد عشق به دختر خارجیه نبود، تلاش برای توبه بود.. پذیرش رنجِ کورنمایی برای حفظ عشق روش اثباتِ اون باور اصلی بود که اون دختر سازمانیه رو بهت زده کرد. فبُهِتَ الذی کفر! :)

ولی تحلیل خوب بود. یعنی تحلیل اصل ماجرای فیلم هم همین میشد. همون رجم شیاطین اطرافیان‌! :)

+فقط خواستم بگم قضیه فیلم فراتر از عشق زمینی بود. من هیچ وقت نشد اون فیلم رو کامل ببینم اما همون چند قسمت آخرش رو که دیدم واقعا به لحاظ مفهوم و همچنین ترانه تیتراژ پایانی یکی از بهترین‌های صدا و سیماست. 

ممنون که اصل داستان رو گفتید... حالا خیلی قشنگ تر هم شد

بله من داخل پرانتز اشاره کردم که ممکنه روایتم دقیق نباشه
ممنونم به خاطر وصل کردنش به رجم شیطان...

موید باشید

مرتضا دِ
در تایید فرمایش شما من که خودم زن گرفتم تا حد قابل مشاهده ای جلوی کچلی ام گرفته شد!

پس شما هم رشد قابل توجهی داشتید...

الحمدلله

پیـــچـ ـک
یعنی چی کسی که میچشه با کسی که فقط میفهمه؟


به نظرم درستش اینه که ما باید زاویه مون رو با آفتاب تنظیم کنیم تا بیشترین استفاده رو از نور ببریم. سبک زندگی جز این نیست. بعضی اونقدر زلالن که مثل عدسی میمونن، وجودشآن جاذب و منتشر کننده نور در جهت درسته. باید نسبت به اونها زاویه درستی داشته باشیم. 
منظورم رو متوجهید؟


منظور شما رو متوجه شدم در این نظرتون...

عمل کردنو در مسیر بودن و رصد کردن خود موجب میشه دانسته ها رو بچشیم...
میشیم همون عدسی به اندازه سعه خودمون...


سربازِ روزِ نهم
سریال :/

سریال تلویزیونی
پست سریالی
به قول خودت ناس، یه جورین
تصدیقشون باعث نمی شه نکشنت و بعد برات گریه نکنن
پیـــچـ ـک
به نظرم یکی از بهترین عدسی ها رهبری هستن.
قبلا وقتی به این حال میرسیدم سوالم این بود: یعنی الان خدا از من چی میخواد؟ کار جدیدم چیه؟
الان به نظرم اومد پرسش بهتر اینه:
میخوام ببینم الان رهبری چه چیزی رو دارن به ما نشون میدن که ما باید تصدیق کنیم. 

به نظرم وحدت و اثر اجتماعی این پرسش بیشتر از پرسش قبلیه.

بله همینطوره...


در مسیر فرمایشات ایشون حرکت کردن شنا کردن در مسیر رودخانه هست... با کمترین حرکت بیشترین جابجایی را خواهیم داشت...

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان