رجم

اینکه شیطان خودت رو رجم کنی یه حرفه...
و اینکه شیطان اطرافیانت رو رجم کنی حرفی دیگه...
منظورم این نیست که ماموریم به رجم کردن شیطان درونشون... گاهی خودشون میان به مواجهه...



اگر یافته باشیم شیطان با شیطنت (مقابله به مثل) رجم نمیشه... و فقط با نور حق رجم میشه... 
...
نمیدونم جمله بعدیش رو چطور بنویسم.... اما همین قدر میتونم بگم که آدم دلش نور میخواد...
ن. .ا
یک مرد!
یه مثالی میزدین واسه ما عوام هم یکم مطلب جا بیافته!

مثال چی بزنم؟

فرض کن کسی که به همه انسانها بدبینه...
چنین انسانی رو بر صراط آوردن کار بس دشواریه...
منظورم به صورت کلی این بود

مرتضا دِ
سلام استاد :)
دعا کنید برا ما
سوته دلان
سلام

منظورتون اینه اگه یکی زد تو گوشمون، طرف دیگه‌ی صورتمون رو هم ببریم جلو که بزنه؟!

سلام


بله بله



انصافا چجوری همچین برداشتی کردید؟
گیرم متن من نامفهوم بوده (که حتما بوده)...اما مدل شخصیتی ای که تا حالا از من برداشت کرده بودید با این فرمایش شما سنخیت داشت؟



سوته دلان
متوجه نشدم که حدسم درست بود یا نه؟

درست نبود

سوته دلان
حقیقتش شما تقریبا ته همه‌ی پست‌هاتون (یا حداقل اونایی که من خوندم) رو با سه نقطه، مسکوت میذارین!

من به دنبال این نیستم خدای ناکرده مکنونات قلبی شما رو بیرون بکشم یا شخصیت شناسی کنم...

حداقلش این بود که می‌خواستم این حرفا برای خودم باز بشه.
وگرنه قصد جسارت به شخص شما رو نداشتم

نه... شما که جسارتی نکردید...

منظورم این بود که اگر یه مقدار تحلیل جامعتری میکردید برداشت بهتری میکردید..


پیـــچـ ـک
سلام
جاءالحق و زهق الباطل
ان الباطل کان زهوقا


یاد مرگ شیطان افتادم...

سلام علیکم


درسته
برای دفع شیطان باید طمانینه و آرامش داشت
الا بذکر لله تطمئن القلوب

پیـــچـ ـک
دلم نیومد اینو نگم.
یه زمانی یه نفر بود(یه خانوم) که خیلی به من حسادت میکرد. بعد به خاطر حسادت رفتارهایی میکرد که در عمل ضرری برای من نداشت ولی چون میفهمیدم از سر حسادته خیلی اذیت میشدم. به خاطر این که منم خودم به سختی حسادت رو در خودم کنترل میکردم. یا بهتره بگم کنترل میکنم. وقتی با همسرم صحبت میکردم چون نگاه مردونه ای داشت و واقعیتش اینه که هیچ وقت حسادت رو درک نکرده(به زعم من) بهم می گفت ول کن این حرفا رو. ولی من نگاه زنانه ای داشتم. جزئی نگر بودم و البته هرچیزی برای اون خانوم منشاء حسادت میشد برای منم مهم بود و من برای رسیدن بهش تلاش کرده بودم. سختم میشد. ناخودآگاه میفتادم توی یه رقابت بیهوده و آلوده.
بعد یه بار در مورد اون خانوم با یه خانومی که همسر یه روحانی بود مشورت کردم. یه خانومی که شاید بشه گفت بیسواد هم بود...بدون هیچ ادعایی! خیلی جالب به من جواب دادن. گفتن رگ حسادت رو در حسود نباید جنبوند. یعنی هرچی باعث میشه اون بهت حسادت کنه، تو زودتر بهش بگو چه خوبه که تو اینو داری. داشته خودش رو براش پررنگ کن. از خوبی هاش تعریف کن. ناراحت هم نباش. این باعث آرامش خودت میشه. لازم نیست به حسود نشون بدی ازش برتری، چون حسادت اصلا نشونه خودکمتر بینیه. اون خودش فکر میکنه از تو کمتره برای همین به تو حسودی میکنه. تو بهش خوبیاشو نشون بدی میفهمه که کمتر نیست(عبارتا به مضمون بود)
اون خانوم به من یاد داد با خوبی کردن و بالا بردن حسود، حسادتش رو کنترل کنم. الان که این پست شما رو خوندم یاد این حرفای اون خانوم روحانی افتادم. نمیدونم منظور شما این بود یا نه ولی منو به سمت اون حرفا برد.

چه جالب! این روزا لازم بود یاد این حرفا بیفتم.
 

بله... خیلی نزدیک بود به چیزی که میخوام بگم

بعضی آدما بسیار مستعد تعالی هستن... بعضیا بسیار مستعد سقوط و تباهی...
گاهی انسان ممکنه با کسانی دوست و همنشین بشه که بسیار مستعد سقوط هستن و باید از سقوطشون جلوگیری کنه...
یعنی شقی نیستن اما اونقدر در قبر خودشون گرفتار هستن که ممکنه کوچکترین بی احتیاطی منجر به لطمه زدن به اونها و اطرفیانشون بشه...
به نظرم رهبری خیلی با این افراد مواجه هستن

.: مهتاب :.
جملهٔ طلایی پست این بود که شیطان با مقابله به مثل رجم نمی‌شه، بلکه با نور حق شکست می‌خوره...
خیلی خوب بود این.
شیطان ضعیفه، حیله‌هاش هم همین طور، اما این ضعف، در مقابل قدرت و به تعبیر شما نور خداست، نباید خیال کنیم ما تنهایی انقدر قوی هستیم که بتونیم از پسش بربیایم.
در واقع انسان، به تنهایی از شیطان ضعیف‌تره قطعا، چیزی که ماجرا رو عوض می‌کنه نزدیکی ما به نوره.

انصافا توضیح شما هم تکمله خوبی بود و البته بهتر از متن من...

کاملا درسته...

مردی بنام شقایق ...
سلام

عیبی داره بگم کلا نفهمیدم چی شد؟!
:)

سلام دکتر

من خودم هم فردا بخونم ممکنه نفهمم چی نوشتم...
اصلا ناراحت نباش...

دوستم میگه ایراد از ساقی ام هست...

پیـــچـ ـک
به نظرم افراد شقی توی دوره و زمانه ما خیلی کمن. یعنی از خیلی کم هم کمترن. فکر میکنم شقی کسیه که خودش فعاله در بدی کردن ولی اکثر افرادی که الان دچار بدی و باطل هستن، منفعل هستن در بدی هاشون. یعنی سیستم اونها رو به این سمتی که الان  هستن کشونده.خودشون به اون سمت نرفتن. سیستم عوض بشه اونها هم عوض میشن. 
واقعا بعضی افراد اون قدر در این قبر فرو رفتن که در قدرت امثال ما نیست که اونها رو نجات بدیم. همین که آدم بدونه چه قدر قدرت نشر خوبی داره هم خودش خیلی مهمه.

موافقم.

افراد شقی در هیچ دوره ای زیاد نبودن...

اکثریت مردم قابل هدایت هستن... حالا ممکنه میزان هدایت پذیریشون با هم فرق کنه...
برای همین فرمودن "لیقوم الناس بالقسط"
یعنی اکثریت مردم خواهان قسط هستن...

اینکه فرمودید در بدی منفعل هستن و فعال نیستن خیلی خوب بود...
ممنون

.. مَروه ..
سلام
چقدر خوب بود جمله ی ناتمام...
رجم شیطان با مقابله به مثل از بین نمیره... با نوره...
نور...
مثالش خیلی ملموس بود برام...
و مربوط بود به پست آخرم...
اگر یافته باشی که رجم شیطان با شیطنت انجام نمیشه، انقدر نور میشی که هیچ شیطنتی در تو اثر نمیکنه...
بلکه تو طردش میکنی
تو نور میدی به همه جا...


سلام علیکم

یادمه زمانی که مباحثه داشتیم دوست بزرگواری اصلی رو بیان کردن که : بحث کردن در مورد شیطان خودش شیطانی هست

یکی پرسید اگه بحث نکنیم چطور بشناسیمش؟
گفت: راه شناخت شیطان ، شناخت درستِ حق هست...
باطل به صورت مستقیم شناخته نمیشه... یعنی میزانی دستت نمیاد که با اون میزان باطل رو بشناسی...

برای همین برای رجم شیطان درون هم باید به حق و نور متوسل شد...

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان