آزاد کردن عقول دفن شده
معتقدم اینکه هر جا کسی رو دیدم که بر باور غلطی هست سریع دست بکار بشیم و با گزاره های صحیح منطقی مون شروع کنیم باهاش بحث کردن و در کلام بهش ثابت کنیم که صحیح چیه و اون در اشتباست اساسا کار درستی نیست ... حداقل در بسیاری از مواقع درست نیست...
حتی معتقدم در بسیاری از موارد خیلی ناجوانمردانه هم هست...
اساسا چرا فکر میکنیم باید منطقِ طرف رو درست کنیم تا اون شخص درست بشه؟ مگر اون دکتری که منطقا و عالمانه میدونه سیگار برای سلامتی اش مضر هست و سیگار هم میکشه خلاء منطقی داره؟
البته با تاکیدات فراوااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااان (دقیقا به همین غلظت) میگم که من اصلاح منطقِ افراد رو بد یا نا کارآمد نمی دونم اما معتقدم برای هدایت مسائل مهمتر و بنیادی تری وجود داره که باید اصلاح بشه... اون مهمتر ها اتفاق بیفته منطق افرراد خود بخود مسیر درستش رو پیدا میکنه...
چون معتقدم منطق همه انسانها درسته، فقط در مسیر درستی قرار نگرفته... البته گاهی دچار اعوجاج میشه منطقشون اما اونقدر جای نگرانی نیست
خب اگر کسی بخواد اون پزشک رو هدایت کنه آیا باید اطلاعات علمی اون پزشک رو بالا ببره تا سیگار نکشه؟... اون خودش داره تدریس میکنه این اطلاعات رو....
در اصول کافی در باب عقل حدیث از معصوم داریم که پیامبران برای آزاد کردن دفائن عقول اومدن... پیامبران چگونه عقل های دفن شده بشر رو آزاد میکردن؟
با معجزه؟... قطعا نه...
استراتژی شون برای این آزاد سازی چی بود؟
ولایت برای همین هست... برای آزاد کردن عقل های دفن شده...
اما سوال اینجاست که عقل های دفن شده آیا صرفا با اطلاعات علمی و مستند و منطقی آزاد میشن؟ یک ولی وقتی حاکم یک جامعه میشه برای آزاد کردن عقل های باید کجا رو نشونه بگیره؟
چجوری باید عقل های دفن شده امت رو آزاد کنه؟.... با صرفا حرف منطقی زدن؟...
خب اگر با حرف منطقی زدن و حرف حق رو مبرهن گفتن اصلاح شدنی بود که حضرت امیر علیه سلام حکومتشون به اون سرانجام نمی رسید... حضرت امیر که اصلا خیلی فراتر از حرف حق بودن یعنی : الحق مع علی و علی مع الحق بودن
یک ولی الله که رهبر جامعه باشن چگونه باید عقل های دفن شده رو آزاد کنن؟