صفر و سفیر 1
ماه صفر اومد... ماهی که باید برای سلامتی امام زمان از شدت حزن صدقه ها داد...
در این ماه برای من حاجاتی هست که تصمیم دارم برای رسیدن بهش این ماه در مورد امام حسین علیه سلام بنویسم منتها به روش خودم... به بیان خودم...
خیمه ی عزا برپا میکنم در ماه صفر تا بلکه تسکینی باشه بر دل خودم و ...
اما در نهایت بعد این ماه عدم نمایش میخورن... دوست دارم یادم نمونه... خدا رو شکر بسیار فراموشکارم... به همین سادگی یادم میره دو ماه بعدش...
وقتی نامه یزید لعنة الله به والی مدینه (ولید) رسید و محتواش این بود که یا از حسین برای ما بیعت بگیر یا سر از بدنش جدا کن... هنوز نامه های کوفیان به دست امام حسین نرسیده بود... ولید امام رو به کاخش آورد و او رو از نامه یزید مطلع کرد... امام فرمود مثل منی با مثل یزید هرگز بیعت نخواهد کرد اما باز هم صبر کنید تا ببینیم چه میشود...
این برای من عزاست... امام میدونن اگر ولید اهل گردن زدن نباشه یقینا والی مدینه عوض خواهد شد و بعدی حتما حکم را اجرا خواهد کرد (که بلافاصله والی مدینه هم عوض شد و مروان به جای ولید والی مدینه شد... منتها دیگه امام به سمت مکه رفته بودن...)