صفر و سفیر 5

هنوز توی مقتل به این بخش نرسیدم اما در منابر و مرثیه ها زیاد شنیدم که میگن:

وقتی اما حسین علیه سلام بر زمین افتادن و زخمهای فراوان برداشتن، عمر سعد برای اینکه بفهمن امام هنوز جانی برای نبرد دارن یا نه، دستور دادن به سمت خیمه ها حمله کنن...



عمر سعد!!!!!!

من یه مَردم... تو هم مرد بودی... میدونستی مردا این یه قلم رو نمی تونن تحمل کنن... من میفهمم چرا همچین دستوری دادی... من از هر چی بگذرم از این کارت نمیگذرم... اگر به عنوان محب اهل بیت در روز قیامت حقی برای من قائل بشن ارت میخوام اونجا جواب بدی برای این کارت...

 بیچاره کردی امام رو با این دستور... لامذهب میذاشتی شهید بشه بعد این دستور رو میدادی...

لعنتی.....

اینو فقط یه مرد میفهمه...

فقط یه مرد...

ن. .ا
آشنای بی نشان
غیرت

نمیدونم چی بگم... اصلا توی حال خودم نبودم وقتی این مطلب رو مینوشتم

مرد یه اسمایی در وجودش نهادینه هست که خدا برای حکمتی در وجودش قرار داد...
بعد این اسما به نحو تمام و کامل در وجود امام هست...
حالا همین غیرت که شما بهش اشاره کردید در امام به نحو تام وجود داره...

اصلا زبانم نمیگرده بیان کنم...
مثال بخوام بزنم این میشه که یه مادر رو بذاری توی یه اتاق و ببندی  و بچه اش رو جلوش سلاخی کنی...
میتونی تصورش کنی؟

این رو که گفتم یاد صحنه ای مشابه این در حکومت داعش افتادم
دختر بچه ای شش هفت ساله رفته بود سوپری چیزی بخره... فروشنده سوپری یه مرد بود... یه چهار پنج دقیقه ای طول کشید تا خرید کنه و برگرده
همین حین مامورین داعش دیدن اونها رو... دختره رو گرفتن... گفتن چون تا با یه مرد خلوت کردی باید شلاق بخوری...
مادرش اومد... هر کاری کرد نتونست جلوی این کار رو بگیره... گفت منو به جای بچه شلاق بزنید... قبول نکردن... جلوی مادر اون بچه شش هفت ساله رو شلاق زدن... بچه زیر شلاق ها جان میده...
مادره هم دیوانه میشه....

اگه این داستان رو تصور کردی بدون حال من موقع نوشتن این مطلب بدتر از این بود

پیـــچـ ـک
اگر دین ندارید آزاده باشید...
آشنای بی نشان
@پیچک
به نظرم آزاده بودن سخت در از دین داریه

اصلاح میکنم:

سخت تر

@ پیچک

آشنای بی نشان
درود امون و خدایان بر شما که اصلاح کردید
لوسی می
من این دستور رو از جانب شمر خوندم و وقتی امام میگن من هنوز زنده‌ام و اگ  دین ندارید و اینها شمر قبول می‌کنه و دست از خیام برمیدارند.


الا لعنت الله علی القوم الظالمین.

@آشنای بی‌نشان
چطور ممکنه دین‌داری آسان‌تر از آزادگی باشه؟!
تعریف شما از آزادگی و دین‌داری چیه؟ به نظر من تا به آزادگی نرسی به دین نمیرسی!

ممنون... عرض کرده بودم که هنوز توی مقتل خوانی ام به این قسمت نرسیدم...

صب که مینوشتم اصلا در خاطرم نبود فرموده بودن نرید به سمت خیمه ها...
این داغش رو خیلی بیشتر میکنه...
الان که گفتید یادم اومد... تشکر

@ آشنای بی نشان

آشنای بی نشان
@لوسی می
آزادگی یعنی اون چیزی رو که برای خودت میپسندی برای بقیه هم بپسندی فارغ از تعصبات ولی دین خودش میتونه جزیی از تعصبات باشه

@ لوسی می

لوسی می

@آشنا
خب این تعریف آزادگی و حریت نیست. حریت یعنی انسان بنده و برده‌ی چیزی نباشد و در حقیقت به معنای عدم شرک و عدم وابستگی است. چیزی که باعث میشه بدون تعصب به دنبال حقیقت برود. و این پله‌ی اول دین‌داری است.
شما دقت کنید معنای دین‌داری به معنای پیرو لفظیِ یک دین بودن نیست. دین‌دار کسی است که دستورات آیین و روش اون دین برای طی طریق رو عمل می‌کنه. نه اینکه فقط گفته باشه لااله الا الله و مسلم شده باشه.
اینکه پیرو یک دین(نه یک دین دار) ممکنه جزو متعصب‌ها باشه دلیل بر این نیست که دین باعثش شده. مثل خیلی چیزهای دیگه که پیروان ادیان به اون مبتلا هستند.
تعصب جزو دین نیست و آزادگی برای دیدنِ حقیقت پله‌ی اول دین‌داری است.

البته این نظر منه.
اون چیزی هم که شما در معنای آزادگی گفتید خودش بخشی از دینه ولی تمام دین نیست. پس دین جامعیت بیشتری داره و آزادگی رو (حتی با پذیرش تعریف شما) در بر میگیره. 

ممنون بابت توضیحتون

@ آشنا

سربازِ روزِ نهم
قدم های اول دین داری من رو یاد این جمله انداخت انه کان صادق الوعد و کان رسولا نبیا ( همانا او همه اینها بود)

...یادم باشه

نظرت رو ویرایش کن و ترجمه اش رو هم کنار بنویس...


بله آزاد مردی مقدمه دین داری هست...

آشنای بی نشان
خودتم نظرت رو بگو راجع به دینداری و آزادگی

خب من اگه میخواستم بگم که اول میگفتم...

:)

آشنای بی نشان
مسخره بازیاش رو نیگا تو رو خدا:))

آخه الان بحث صفیر 6 مهمتره... پس صبر کن تا بعد جوابت رو بدم

طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان