عدم دغدغه مندیِ کافی

مردم از هر قشری که باشن با هر تفکر و منشی که باشن وقتی میخوان برای خودشون یا فرزندانشون همسر انتخاب کنن دنبال یه گزینه مطمئن هستن...

در برخی زمینه ها ، مطمئن بودن جزو خطوط قرمز خانواده هاست...
اول متعهد بودن همسری که انتخاب میکنن... 
دوم احمق و ابله نبودن اون شخص براشون مهمه و دوست دارن از این مسئله مطمئن بشن
حتی کسانی که خودشون خیلی متعهد نیستن دنبال پسر یا دختری میگردن که متعهد باشه... 
در هر فرهنگی متعهد بودن ، موضوعیت داره... یعنی عام هست...

چون اگر تعهد نباشه ظلم پیش میاد... و هیچ انسانی ظلم رو دوست نداره... و فرمودن یک جامعه ممکنه با کفر سر پا بمونه اما با ظلم هرگز...

بحث ازدواج یه مثال بود
میخوام بگم ، محاله برای عموم مردم چیزی خیلی مهم بشه و در انتخاب مدیر برای اون کار دنبال شخصی یا اشخاصی متعهد و مدبر نباشن... و برای کسب اطمینان کافی دنبال تحقیقات میدانی و واقعی نرن...
اگر اهمیت موضوعی برای آدما در حد یه سری بازی های سیاسی و شوخی های عقیدتی باشه قطعا اون خط قرمزها خیلی براشون پر رنگ نیست...
واقعیت اینه که خدا چهل سال به مردم ما فرصت داد تا حداقل برای منافع خودشون دغدغه پیدا کنن... حداقل برای حفظ معیشت خودشون دغدغه پیدا کنن... اصلا دین هیچی... 

آقا برای دنیای خودتون دغدغه داشته باشید... این که خیلی عمق در فهم و ادراک نمی خواد...
وقتی دغدغه مردم در حدی نمیشه که همون اندازه که برای ازدواج بچه شون کلی تحقیق میکنن برای انتخاب رئیس جمهور و نماینده مجلس و شورای شهرشون تحقیق کنن و چهل سال از یک سوارخ (لیبرالیسم) بارها گزیده شدن و باز هم نفهمیدن... به صورت قهری اونقدر عرصه بر مردم تنگ میشه و اونقدر وضع معیشت مردم بحرانی میشه تا مردم در انتخابهاشون دقت بیشتری بخرج بدن... 
شما رو بخدا برای دنیاتون هم که شده دغدغه مند بشید...

یه دوستی داشتیم تعریف میکرد یکی از بچه های خوابگاه اصلا به نظافت اتاق اهمیت نمیداد و غرق دغدغه های خودش بود... از ما تمیز کردن و از اون ریختن... یه بار تصمیم گرفتیم اتاق رو تمیز نکنیم تا ببینیم کی خود اون شخص واکنش نشون میده... میگفت تقریبا اتاق شبیه سطل زباله شد یه صبح دیدیم از خواب که پا شد با نوک انگشت پاش از بین آشغالا از اتاق رفت بیرون و اومد داخل میگه: بچه ها بنظرتون اینجا خییلی کثیف نشد؟
میگفت دو سه نفری ریختیم سرش و یه کتک مفصل رفاقتی زدیمش... گفتیم خیلی بده که کار باید اینقدر به جای باریک بکشه تا تو دغدغه پیدا کنی... خجالت بکش...

خیلی بده که مردم ما اینقدر دیر دغدغه مند میشن...
این وضعیت گرونی ها و تورم و نابسامانی ها شاید 5 درصدش به تحریمها برگرده، 95 درصدش به مدیریت قهقرایی لیبرالیسم در بدنه اجرایی کشور هست... 
کاش به اندازه انتخاب همسر برای خودمون و فرزندانمون، به انتخاب مدیران و تصمیم گیران برای جامعه مون اهمیت میدادیم... و حتما به اینجا میرسیم... چون حساس نبودن و تحقیق نکردن و تاریخ کشور و لیبرالیسم و مدیریت کشور رو ندانستن اثرات بدی بر تصمیمات ما میذاره...
سال 92 رفتیم نزد انسان بصیر و آگاهی... چند روز مونده بود به انتخابات (حدود یه هفته)... گفتیم گزینه اصلح از نظر شما چه کسی هست؟
اسم شخصی رو به عنوان اصلح نبرد اما گفت بین فلانی و فلانی تحقیق کنید به هر گزینه ای رسیدید رای بدید... اما دیدیم خیلی نگرانه...
گفتیم علت این ناراحتی شما چیه؟
گفت: دعا کنید فلانی رئیس جمهور نشه... نمیدونم، نذر کنید... تضرع کنید... 


این صحبتم با مردم بود ، اما ان شا الله مطلبی هم در مورد مسئولین خواهم نوشت...
از این رو با مردم سخن گفتم که عمیقا اعتقاد دارم " قسط " در جامعه طبق آیه قران توسط "ناس" یا عموم مردم باید برقرار بشه... دغدغه مندی عموم مردم ما برای اقامه قسط بسیار پایینه...
لازمه صدها مطلب نوشته بشه...
بزرگواری فرمودن: امام خمینی شاه رو از مردم نگرفت... بلکه مردم رو از شاه گرفت...
الان هم ما باید کاری بکنیم که مردم رو از تفکر لیبرالیسم جدا کنیم نه اینکه لیبرالیسم رو از حکومت جدا کنیم... دومی در گرو اولی هست...
پیامبر فرمودن (اگر از پیامبر نباشه یقین دارم از معصوم هست) وقتی تعداد مظلومین بیش از ظالمین بشه خدا به داد اون مظلومین نمی رسه... چون مقصر خودشون هستن که بهشون ظلم میشه... 


متاسفانه فلانی که نباید انتخاب میشد، انتخاب شد



فعلا دلم با باز گذاشتن نظرات نیست... خودم هم حال مساعدی ندارم... فعلا "ضرورت" بازه... برای ضرورت


ن. .ا
انـ ـــار
سلام و ادب
پیشنهاد می کنم این قدر پشت سر هم و با فاصله کم، وبلاگ را به روز نکنید.
مطالب مفید ذبح میشن ناخودآگاه.
چون فرصت وب خوانی و استفاده از فضای مجازی برای خیلی ها کمه.

تشکر از مطالب مفید و ارزشمندتان.

سلام علیکم

با پیشنهاد شما موافقم
حتما...

طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان